بحثی پیرامون ابن ملجم لعین
| ادامه مطلب...

ابن ملجم ملعون

بحث پیرامون حد ابن ملجم لعین مجرم است و اینکه حد وی، حد قاتل انبیاء است، یعنی قتل و بعد از آن آتش زدن می‌باشد؛ همچنان که امام حسنb آن را اجرا نمود. شیخ مفید در ارشاد می‌فرماید: مردم نزد حضرت علیb آمدند و عرض کردند دستورتان نسبت به این دشمن خدا چیست؟ چرا که این لعین ملت را هلاک و امت را فساد کرد.

حضرت فرمودند اگر زنده ماندم آنچه به نظرم صحیح می‌رسد را اجرا می‌کنم. ولی اگر زنده نماندم حکم قاتل انبیاء را در مورد او اجرا کنید. بکشید و سپس با آتش بسوزانید.

همین مسئله را ابن عساکر در کتاب تاریخ خود در بیان زندگی حضرت گفته: خبر داد ابوعلی بن السبط: وقتی ابن ملجم علیb را یک ضربه مورد اصابت قرار داد، حضرت فرمودند همان حکمی را در مورد آن اجرا کنید که پیامبر راجع به کسی که می‌خواست ایشان را بکشد اجرا می‌کرد. و فرمود بکشید و سپس بسوزانید. همچنین ابن شهر آشوب در مناقب روایت می‌کند که حضرت فرمودند: اگر کشته شدم همان کاری را که با قاتل انبیاء می‌کنند با او انجام دهید. در معنای این جمله از امام سؤال شد و ایشان فرمودند: بکشیدش و پس از آن جسدش را بسوزانید.

قرآن کریم می‌فرماید: ﴿إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَاداً أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلاَفٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذٰلِکَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿المائدة، 33

و لذا چون امام علیb نفس نبی است (انفسنا و انفسکم) و دشمن ایشان دشمن نبی است و کسی که بر ایشان قیام کند از اسلام خارج شده است و محکوم به کفر و ارتداد می‌باشد.

بنابراین آنچه که در برخی روایات نقل شده مبنی بر اینکه حضرت فرمودند: یک ضربه به جای یک ضربه مخالف با روایات متقدم و سیره امام حسن مجتبیb که ابن ملجم را کشت و سوزاند می‌باشد و ظاهرا این روایات تحریف شده‌اند. و اصل آن، این بوده که اگر زنده ماندم یک ضربه به جای یک ضربه یا اینکه وی را می‌بخشم. همچنان که سبط بن جوزی آن را در کتاب تذکره‌اش آورده است.



:: برچسب‌ها: ابن ملجم, حد ابن ملجم, امام علی, شهادت امام علی, ضربت خوردن امام علی, حد قاتل انبیاء,
نویسنده : hasan
تاریخ : سه شنبه 27 فروردين 1392
زمان : 19:33
ابن عربی، سنی متعصب / قسمت چهارم
| ادامه مطلب...

ابن عربی، سنی متعصب / قسمت چهارم

تجسیم اسرائیلی

 ۱٫ ابن عربی از عرش و کرسی و قدمهای خداوند، در بیشتر از یک مورد روایت می‌کند۱

 ۲٫ همچنین روایت او مبنی بر اینکه هردو دست خداوند دست راست می‌باشد،۲ تبارک و تعالی.

 ۳٫ حدیث آفرینش آدم با صورت خدا۳،تبارک و تعالی و حدیث خلق حوّا از استخوان دنده آدم۴، که این برگرفته از تورات است.

 ۴٫ همچنین روایت می‌کند: خداوند پایش را در آتش قرار می‌دهد و تلاش می‌کند این حدیث را تأویل کند و آن را از حالت فشار و تنگنا خارج نماید.

 ۵٫ ابن عربی این روایت را معتبر می‌داند که: پروردگارم را در بهترین صورت دیدم. او این روایت را صحیح می‌داند.

 ۶٫ و نیز این روایت را یادآور می‌شود که: دندان کافر در جهنم مثل اُحد است و کثافات پوستش چهل ذراع، آن هم به ذراعِ دستِ پروردگار و از این قبیل حرف‌ها۵

 

 

 

پی‌نوشت‌ها:

 ۱٫ فتوحات مکیه ج ۲ ص۳۶۲ (و غیر آن)، تحقیق ابراهیم مدکور و عثمان یحیی

 ۲٫ فصوص الحکم ص ۱۴۴ و فتوحات مکیه ج ۱۱ ص ۱۸۴ ، تحقیق ابراهیم مدکور و عثمان یحیی

 ۳٫ فصوص الحکم ص ۱۹۹ و فتوحات مکیه ج ۱۱ ص ۲۵۸ ، تحقیق ابراهیم مدکور و عثمان یحیی- مجموعه رسائل ابن عربی (مجموعه دوم)، ص ۴۰۰-۳۹۹

 ۴٫ الردود و النقود، ص ۳۶۲

 ۵٫ فتوحات مکیه، ج ۲، ص ۱۱۷-۱۱۴

 


نویسنده : hasan
تاریخ : شنبه 4 آذر 1391
زمان : 14:51
ابن عربی، سنی متعصب / قسمت سوم
| ادامه مطلب...

ابن عربی، سنی متعصب / قسمت سوم

جبر و کسب

 ۴٫ ابن عربی می‌گوید: در عالم وجود، بندگی و عصیان، سود و زیان و از این قبیل نیست مگر آنکه خداوند تبارک و تعالی آن را اراده کرده باشد و چگونه می‌شود آنها را اراده نکرده باشد در حالی که خودش آنها را به وجود آورده است

 ابن عربی سخن را تا جایی پیش می‌برد که می‌گوید:

 کفر و ایمان، طاعت و عصیان همگی به مشیت و حکمت و اراده خداوند است.۱

 ۶٫ همچنین می‌گوید: بنده هیچ نقشی در تصرف ندارد و فقط در تصرف خداوند است به حسب آنچه او اراده می‌کند. از انسان در ترک یا عدم ترک چیزی، کاری بر نمی‌آید. بلکه مجبور است که مختار باشد، اگر مؤمن باشد.۲

 ۷٫ او می‌گوید: خداوند بعضی بندگان را از گناهانی که ارتکابش برای ایشان مقدر و محتوم گردیده است آگاه می‌کند، پس آنها به خاطر شرمی‌که از خدا دارند زودتر مرتکب آن معصیت‌ها می‌شوند تا بتوانند زودتر توبه کنند(!) تا اینکه باری بر دوششان سنگینی نکند و از ظلمت معاصی نجات یابند و با توبه، گناهان را تبدیل به ثواب کنند، به همان اندازه ای که توبه کرده اند.

 

پی‌نوشت‌ها:

 ۱٫ مجموعه رسائل ابن عربی (مجموعه اول)، ص ۳۰۲-۳۰۱

 ۲٫ فتوحات مکیّه ج ۵ ص۲۷۲

 


نویسنده : hasan
تاریخ : شنبه 4 آذر 1391
زمان : 14:49
ابن عربی، سنی متعصب / قسمت دوم
| ادامه مطلب...

ابن عربی، سنی متعصب / قسمت دوم

تعدد قدیم

 ۱٫ ابن عربی در جای دیگری یاد آور می‌شود: در عالم عقل محال نیست قدیم دیگری وجود داشته باشد و خداوند نباشد. تقدم وجود دیگری بر وجود ذات پروردگار، فقط مسموع نیست وگرنه از جهت عقل مانعی ندارد.۱

 و روشن است که این گفتار در عقاید شیعه نیست.

 ۲٫ قدیحی می‌گوید: در مسأله علم خداوند به غیر خودش، ابن عربی قائل به تعدّد قدیم‌هاست، همانطور که در جای خودش به آن تصریح دارد.

 

پی نوشت :

 

۱٫ فتوحات مکیه، ج ۱ ص ۲۰۱

 


نویسنده : hasan
تاریخ : شنبه 4 آذر 1391
زمان : 14:48
ابن عربی، سنی متعصب / قسمت اول
| ادامه مطلب...

 

ابن عربی، سنی متعصب / قسمت اول

وحدت وجود

 ۱٫ ابن عربی در فصّ موسوی [از کتاب فصوص الحکم] گفته است: فرعون عین حق تعالی است که به این صورت ظاهر شده است و این عبارت اوست:

 سخن فرعون که می‌گوید: «أنا ربّکم الاعلی»، روشن است؛ او عین حق است در صورت فرعون. ظلم و ستم  می‌کند، دست و پاها را قطع می‌کند با عینیت وجودی حق تعالی، اما به شکل و صورت باطلش، برای رسیدن به مراتبی که بدون این کارها به آن نمی‌رسد.۱

 در اوّل فتوحات نیز می‌گوید: «سبحان من أظهرالاشیا و هو عینها» «منزه است پروردگاری که اشیا را پدید آورد حال آنکه خودش عین آن اشیا است.»

 سخن در این موضوع، طولانی و فراوان است. برخی تلاش کرده اند تا کلام ابن عربی را به تأویلات غیر متناسب با صراحت کلامش برگردانند. ما نمی‌خواهیم وارد این مقوله بشویم تا به وسیله این تأویلات، بهانه ای برای انکار واضحات درباره آنچه به تشیع او مربوط می‌شود، داده شود.

 

پی نوشت :

۱٫ فصوص الحکم ص ۲۱۱

 

 


نویسنده : hasan
تاریخ : شنبه 4 آذر 1391
زمان : 14:41
منصور حلاج کیست؟
| ادامه مطلب...

 

منصور حلاج کیست؟

نام او حسین بن منصور و لقب و کنیه او حلاج و عقیده اش سنی که در اصول از احمد بن حنبل و در فروع از شافعی پیروی می نماید اما خودش می گوید تا کنون که پنجاه سال دارم هیچ مذهبی اختیار نکرده ام. (قوس زندگی منصور حلاج ، لوئی ماسیون ص ۷۳) و خاندان و ی اتش پرست بوده اند که بزرگشان ابو ایوب شهابی بوده است. (عرفان و عارفان ایرانی ص ۲۷۵) و در قرن چهارم می زیسته است.

توضیحات: مرحوم شیخ طبرسی در کتاب احتجاج روایت کرده که: توقیع از طرف حضرت صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه الشریف ظاهر شد بر دست جناب حسین بن روح که از جمله سفرای آن حضرت بود، به لعن جماعتی که یکی از انان حسین بن منصور حلاج بود. (احتجاج مرحوم طبرسی ج ۲ ص ۲۸۹) و مرحوم مقدس اردبیلی در کتاب حدیقة الشیعه می فرمایند: توقیعات ان حضرت که به خواص خود نوشته در کتب معتبره مذکور است از آن جمله توقیعی است که به لعن حسین بن منصور حلاج بیرون آمده و نسخه آن در “قرب الاسناد” علی بن الحسین مسطور است. (حدیقة الشیعه مرحوم مقدس اردبیلی ص ۷۳۷). یکی از کسانی که فتوی به قتل وی داد و به خط مبارک خود نوشت که او واجب القتل است حسین بن روح وکیل و نماینده خاص امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بود و علمای بزرگ شیعه که معاصر حلاج بودند یعنی ابو سهل نوبختی و علی بن بابویه و مرحوم شیخ صدوق  و قطب راوندی رحمة الله علیهم چهار تن از پیشوایان شیعه حلاج را ساحر و ملعون و مطرود خدا و رسول و امام علیه السلام دانستند و فتوی به قتل حلاج دادند. (رجوع شود به کتاب عرفان و تصوف، تالیف مرحوم داوود الهامی). شیخ طوسی رحمة الله می فرماید: حلاج ساحر بوده و به دروغ ادعای وکالت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را نموده است. (تحفه قدسی، ترجمه غیبت شیخ طوسی رحمه الله ص ۳۱۶). شیخ صدوق رحمه الله مذهب حلاج را باطل دانسته و وی را تارک نماز می داند شیخ مفید و علامه حلی علیهما الرحمة نیز او را لعن نموده اند. حلاج در ادعاهایش می گفت که الله خدای اسمان است و من خدای زمین هستم. در اغاز نامه هایش چنین می نوشت: من الله الی فلان بن فلان. با رفتن به حج مخالف بوده و می گفته به جای رفتن به حج در اطراف من طواف نمایید. (تحفة الاخیار ص ۲۲۶ ـ ۲۲۷)

می گفت من خدا  هستم و زیر عبای من جز خدا وجود ندارد. من بودم که قوم نوح را غرق کردم من بودم که قوم عاد و ثمود را هلاک و عذاب نمودم.(ریحانة الادب ج ۲ ص ۶۱)

هنگام مرگ در بالای دار می گفت: ای خدا می بینم با من شوخی می کنی اما من عهد کرده ام که گرفتار شوخی های تو نشوم. (روضات الجنات ج ۳ ص ۴۶۱)

حلاج همچنان در بسیاری از مسائل تصوف پیشرو و بنیان گذار به حساب می آید در موضوع دفاع از ابلیس هم از نخستین افراد به شمار می اید در مجموعه اشعار باقی مانده از او که به طواسین مشهور است تماما از ابلیس تمجید می کند و افعال و کردار او را ستایش می کند چنانچه می گوید در اسمان عابدی و موحدی مانند ابلیس وجود ندارد. او سجده نکردن ابلیس بر ادم را یک پیروزی بزرگ در ازمون الهی تلقی می نماید نه سریچی از فرمان الهی. (سبحان الله عما یصفون). (سفینة النجاة ص ۲۷۶)

رجوع کنید به سایت:  www.faraerfan.com

 


نویسنده : hasan
تاریخ : شنبه 4 آذر 1391
زمان : 14:32
تفويض
| ادامه مطلب...

 

وَ رُوِيَ عَنْ زُرَارَةَ أَنَّهُ قَالَ‏ قُلْتُ لِلصَّادِقِ- عَلَيْهِ السَّلَامُ-: إِنَّ رَجُلًا مِنْ وُلْدِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سَبَأٍ يَقُولُ بِالتَّفْوِيضِ، قَالَ- عَلَيْهِ السَّلَامُ-: «وَ مَا التَّفْوِيضُ»؟ قُلْتُ: يَقُولُ: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ وَ عَلِيّاً- عَلَيْهِ السَّلَامُ- ثُمَّ فَوَّضَ الْأَمْرَ إِلَيْهِمَا، فَخَلَقَا، وَ رَزَقَا، وَ أَحْيَيَا، وَ أَمَاتَا.

فَقَالَ: «كَذَبَ عَدُوُّ اللَّهِ، إِذَا رَجَعْتَ إِلَيْهِ فَاقْرَأْ عَلَيْهِ الْآيَةَ الَّتِي فِي سُورَةِ الرَّعْدِ أَمْ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكاءَ خَلَقُوا كَخَلْقِهِ فَتَشابَهَ الْخَلْقُ عَلَيْهِمْ قُلِ اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ هُوَ الْواحِدُ الْقَهَّارُ. فَانْصَرَفْتُ إِلَى الرَّجُلِ فَأَخْبَرْتُهُ بِمَا قَالَ الصَّادِقُ- عَلَيْهِ السَّلَامُ- فَكَأَنَّمَا أَلْقَمْتُهُ حَجَراً، أَوْ قَالَ: فَكَأَنَّمَا خَرِسَ.

و از زراره مروى است كه گفت خدمت حضرت صادق عليه السّلام عرض كردم كه مردى از اولاد عبد اللَّه بن سبا قائل بتفويض است، فرمود تفويض چيست؟ عرض نمودم كه ميگويند كه حق تعالى آفريد محمّد و على عليهما السّلام را بعد از آن امر را بايشان تفويض كرد، پس آفريدند و روزى دادند و زنده نمودند و ميرانيدند، فرمود: دروغ گفته دشمن خدا، و فرمود چون مراجعت بسوى او نمائى بخوان بر او آيه سوره رعد را:

أَمْ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكاءَ (الى آخره) يعنى آيا قرار داده‏اند شريكان براى خدا كه خلق نموده‏اند آن شريكان مثل خلق خدا، پس مشتبه گرديده خلق بر ايشان، بگو يا محمّد (ص) كه خداوند خالق هر چيز است و اوست يكتاى شديد القهر زراره گويد پس بازگشتم بسوى آن مرد و او را خبر دادم بآن كه حضرت صادق عليه السّلام فرموده بود، آنگاه گويا لقمه به سنگش داده‏ام، يا گفت كه: گويا گنگ شد.

اعتقادات الإماميه (للصدوق)، ص100



:: برچسب‌ها: تفويض, آفرینش, روزى دادن, زنده نمودن, ميرانيدن,
نویسنده : hasan
تاریخ : جمعه 5 آبان 1391
زمان : 21:12
غلات و مفوّضه
| ادامه مطلب...

 

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ بَشَّارٍ ره قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْفَرَجِ الْمُظَفَّرُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ‏ الْقَزْوِينِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا الْعَبَّاسُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ قَاسِمِ بْنِ حَمْزَةَ بْنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ سَهْلٍ الْقُمِّيُ‏ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِي هَاشِمٍ الْجَعْفَرِيِّ قَالَ‏ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا ع عَنِ الْغُلَاةِ وَ الْمُفَوِّضَةِ فَقَالَ الْغُلَاةُ كُفَّارٌ وَ الْمُفَوِّضَةُ مُشْرِكُونَ مَنْ جَالَسَهُمْ أَوْ خَالَطَهُمْ أَوْ آكَلَهُمْ أَوْ شَارَبَهُمْ أَوْ وَاصَلَهُمْ أَوْ زَوَّجَهُمْ أَوْ تَزَوَّجَ مِنْهُمْ أَوْ آمَنُهُمْ أَوِ ائْتَمَنَهُمْ عَلَى أَمَانَةٍ أَوْ صَدَّقَ حَدِيثَهُمْ أَوْ أَعَانَهُمْ بِشَطْرِ كَلِمَةٍ خَرَجَ مِنْ وَلَايَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ وَلَايَةِ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ وَلَايَتِنَا أَهْلَ الْبَيْت‏.

ابو هاشم جعفرىّ گفت: از امام ابو الحسن الرّضا عليه السّلام از غلات و مفوّضه پرسيدم؟ فرمود: غلات كافر، و مفوّضه مشركند، هر كس با ايشان همنشين شود يا رفت و آمد كند، يا همخوراك و همشرب شود، يا مواصلت نمايد، يا مزاوجت كند؛ دختر بدهد يا بستاند، يا آنان را امان دهد يا در امانتى امين داند، يا حديثشان را تصديق كند، يا ايشان را در كلامى يارى نمايد، از حريم ولايت خداوند عزّ و جلّ و رسول گراميش صلى اللَّه عليه و آله خارج گشته و از دائره ولايت ما خاندان بيرون رفته است.

عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج‏2، ص200



:: برچسب‌ها: غلات, مفوّضه, کافر, مشرک,
نویسنده : hasan
تاریخ : جمعه 5 آبان 1391
زمان : 21:10
السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا رَبنا
| ادامه مطلب...

 

مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: أَتَى قَوْمٌ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام فَقَالُوا السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا رَبَّنَا فَاسْتَتَابَهُمْ فَلَمْ يَتُوبُوا فَحَفَرَ لَهُمْ حَفِيرَةً وَ أَوْقَدَ فِيهَا نَاراً وَ حَفَرَ حَفِيرَةً أُخْرَى إِلَى جَانِبِهَا وَ أَفْضَى بَيْنَهُمَا فَلَمَّا لَمْ يَتُوبُوا أَلْقَاهُمْ فِي الْحَفِيرَةِ وَ أَوْقَدَ فِي الْحَفِيرَةِ الْأُخْرَى حَتَّى مَاتُوا.

امام صادق علیه السلام می‌فرماید: عده‌ای نزد امیرالمؤمنین آمدند و گفتند سلام بر تو ای پروردگار ما، امام به آنها گفت از گفته خود توبه کنید ولی آنها توبه نکردند، پس امام چاهی را درست کرد و در آن آتش انداخت و چاه دیگری را کنار آن درست کرد و هر دو را به هم اتصال دادند و آنها را در چاه انداختند تا اینکه دود آنها را خفه کرد و مردند.

الكافي، ج‏7، ص256

 

 



:: برچسب‌ها: السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا رَبنا, غلو, تفویض,
نویسنده : hasan
تاریخ : جمعه 5 آبان 1391
زمان : 21:0
فتوای شیخ طوسی درباره شهادت ثالثه در اذان


 

فتوای شیخ طوسی درباره شهادت ثالثه در اذان

و أمّا ما روي في شواذّ الأخبار من قول: «أشهد انّ‏ عليا وليّ‏ اللّه‏ و آل محمّد خير البريّة» فممّا لا يعمل عليه في الأذان و الإقامة. فمن عمل بها كان مخطئا.

النهاية في مجرد الفقه و الفتاوى ص64

فأما قول: أشهد أن عليا أمير المؤمنين و آل محمد خير البرية على ما ورد في شواذ الأخبار فليس بمعمول عليه في الأذان و لو فعله الإنسان يأثم به غير أنه ليس من فضيلة الأذان و لإكمال فصوله.

المبسوط في فقه الإمامية، ج‏1، ص95

 


نویسنده : hasan
تاریخ : جمعه 5 آبان 1391
زمان : 20:28
فتوای شیخ صدوق درباره شهادت ثالثه در اذان
| ادامه مطلب...

فتوای شیخ صدوق درباره شهادت ثالثه در اذان

... وَ قَالَ مُصَنِّفُ هَذَا الْكِتَابِ رَحِمَهُ اللَّهُ هَذَا هُوَ الْأَذَانُ الصَّحِيحُ لَا يُزَادُ فِيهِ وَ لَا يُنْقَصُ مِنْهُ وَ الْمُفَوِّضَةُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ قَدْ وَضَعُوا أَخْبَاراً وَ زَادُوا فِي الْأَذَانِ- مُحَمَّدٌ وَ آلُ مُحَمَّدٍ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ مَرَّتَيْنِ وَ فِي بَعْضِ رِوَايَاتِهِمْ بَعْدَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ أَشْهَدُ أَنَّ عَلِيّاً وَلِيُّ اللَّهِ مَرَّتَيْنِ وَ مِنْهُمْ مَنْ رَوَى بَدَلَ ذَلِكَ أَشْهَدُ أَنَّ عَلِيّاً أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ حَقّاً مَرَّتَيْنِ وَ لَا شَكَّ فِي أَنَّ عَلِيّاً وَلِيُّ اللَّهِ وَ أَنَّهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ حَقّاً وَ أَنَّ مُحَمَّداً وَ آلَهُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ وَ لَكِنْ لَيْسَ ذَلِكَ فِي أَصْلِ الْأَذَانِ وَ إِنَّمَا ذَكَرْتُ ذَلِكَ لِيُعْرَفَ بِهَذِهِ‌ الزِّيَادَةِ الْمُتَّهَمُونَ بِالتَّفْوِيضِ الْمُدَلِّسُونَ أَنْفُسَهُمْ فِي جُمْلَتِنَا‌.

مصنّف اين كتاب- رحمه اللّٰه- گويد (بعد از ذکر فقرات اذان): اين ترتيب اذان كه نقل كرديم همان اذان صحيح است نه چيزى به آن افزوده و نه چيزى از آن كاسته مى‌شود (هر چند مخالف مشهور است، زيرا بنا بر ظاهر حديث تكبير اوّل إقامه را نيز مانند اذان چهار بار بايد گفت، همچنين تهليل آخر اقامه را مانند اذان دو بار مقرّر داشته، و عبارت «قد قامت الصّلاة» را هم نياورده است). بهر حال اذان صحيح همين است بى‌كم و زياد ولى مفوّضه- كه خداوند آنان را از رحمت خود محروم و دور بدارد- اخبارى ساخته‌اند و بموجب آن در اذان افزوده‌اند كه بايد دو بار گفت: «محمّد و آل محمّد خير البريّة» يعنى محمّد و آل محمّد بهترين خلايق خدايند، و نيز در پاره‌اى از روايات خود پس از «اشهد انّ محمّدا رسول اللّٰه» آورده‌اند كه بايد دو بار گفت: «اشهد انّ عليّا وليّ اللّٰه»‌

يعنى: شهادت ميدهم كه على ولى خداست و خداوند متعال او را ولى و امام ساخته است، و همچنين بعضى از ايشان به جاى اين عبارت روايت كرده‌اند كه دو بار بايد گفت: «اشهد انّ عليّا امير المؤمنين حقّا» يعنى شهادت ميدهم كه على بحقّ فرمانروا و پيشواى مؤمنان است. هر چند ترديد نيست در اينكه على عليه السّلام ولىّ خدا است، و اينكه او امير و فرمانروا و پيشواى مؤمنان است. و اينكه محمّد و آل او صلوات اللّٰه عليهم اجمعين بهترين خلايق خدايند، (در اينها شكى نيست) لكن هيچ يك از اينها در اصل اذان نيست و من آنها (روايات موضوعه) را بدان سبب ذكر كرده‌ام كه به وسيلۀ اين افزودنهاى ساختگى مفوّضه و آنان كه به تدليس خود را از شيعيان و جزء ما ميدانند شناخته شوند.

شرح: «مفوّضه گروهى گمراه هستند كه قائلند خداوند عزّ و جلّ محمّد صلّى اللّٰه عليه و آله را آفريد و بعد آفرينش و خلق دنيا را به او تفويض فرمود: پس او بنوبۀ خود خلايق را آفريد، و ميگويند: پاره‌اى از ايشان اعتقاد دارند كه خداوند متعال آفرينش موجودات را به امير المؤمنين عليه السّلام بلكه ساير ائمّه عليهم السّلام تفويض فرموده، ايشان غير از آن كسانى هستند كه معتقد به تفويض اعمال بندگان به آنان هستند مانند معتزله و امثال ايشان. على اىّ حال حاصل كلام مؤلّف- رحمه اللّٰه- اينست كه شهادت به ولايت ائمّه عليهم السّلام از اركان ايمان بلكه از اركان اسلام است، نه از فصلهاى اذان، لذا كلمۀ طيّبۀ «لا إله إلّا اللّٰه» كه بالاترين و راست‌ترين كلمات است اگر به اذان افزوده شود (مثلا در آخر اذان سه بار بگويند بعنوان جزئيّت) تشريع در اذان شده است زيرا اذان كلماتى است متلقّى از شارع كه بهمان صورت بايد ادا شود، نه بيش و نه كم».

من لا يحضره الفقيه؛ ج‌1، ص290



:: برچسب‌ها: اذان, شهادت ثالث, أَشْهَدُ أَنَّ عَلِيّاً وَلِيُّ اللَّه, مفوضه,
نویسنده : hasan
تاریخ : جمعه 5 آبان 1391
زمان : 20:23
معرفی کتاب و نویسنده كامل الزيارات
| ادامه مطلب...

کتاب "كامل الزيارات"

مؤلف

شيخ ابو القاسم، جعفر بن محمد بن جعفر بن موسى بن مسرور بن قولويه قمى، معروف به ابن قولویه.

نام‌هاى كتاب

نجاشى از اين كتاب به«الزيارات» تعبير مى‌كند و شيخ طوسی در كتاب فهرست از آن تعبير به«جامع الزيارات» كرده است.

مشهورترين نام آن «كامل الزيارة» مى‌باشد اگر چه به آن «كامل الزيارات» و «كتاب المزار» نيز گفته‌اند و در چاپ كتاب هم نام «كامل الزيارات» براى آن انتخاب شده است.

موضوع

كتاب كامل الزيارات مجموعه رواياتى از ائمه عليهم السلام دربارۀ شيوۀ زيارت حضرت رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم و ديگر امامان و امامزادگان عليهم السلام و ثواب و فضل آن مى‌باشد.

ويژگى كتاب

نویسنده کتاب فقط روایت‌هایی که معتبراند را در این کتاب آورده است و روایاتی که ضعیف باشند یا احتمال دارد ضعیف باشند را در این کتاب نیاورده است.

از ويژگى‌هاى مهم اين كتاب توثيق عام روات آن است يعنى ابن قولويه در آغاز كتاب تمام روات آنرا توثيق كرده و اين كمكى بزرگ براى توثيق بسيارى از روات شيعه است كه نامى از آنها در كتاب‌هاى رجالى نيامده يا توثيق نشده‌اند.

اعتبار كتاب

اين كتاب از معتبرترين كتاب‌هاى روايى شيعه است كه در طول هزار سال كه از زمان نگارش آن مى‌گذرد پيوسته مورد توجه علما و فقهاى شيعه واقع شده و روايات آن در منابع مهم روايى شيعه نقل شده و به آنها استناد شده است.

تعداد احاديث

كتاب كامل الزيارات شامل 755 حديث است كه در 108 باب آمده‌اند.

عناوين

اين كتاب داراى موضوعاتى است مانند:

1- ثواب زيارت حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم.

2- آگاهى فرشتگان از شهادت امام حسين عليه السلام.

3- چگونگى نماز در حرم امام حسين عليه السلام.

4- شيوه زيارت حرم امام موسى كاظم و امام جواد عليهما السلام.

5- شيوه زيارت ائمه عليهم السلام. و مباحث ارزشمند ديگر.

"ابن قُولَوَيه قُمى"

ولادت

شيخ ابو القاسم، جعفر بن محمد بن جعفر بن موسى بن مسرور بن قولويه قمى، از برجسته‌ترين چهره‌هاى راويان شيعه در قرن چهارم هجرى است.

وى يكى از بهترين شاگردان محمد بن يعقوب كلينى و از برجسته‌ترين مشايخ شيخ مفيد به شمار مى‌آيد.

دوران كودكى

جعفر در شهر قم، شهر شيفتگان خاندان رسالت و در خانواده‌اى اهل علم و تقوا چشم به دنيا گشود. او از همان كودكى مهر به محمد و آل محمد را از خانوادۀ خود آموخت و به فراگيرى علم و دانش در محضر درس پدر و برادرش كه از راويان بزرگ شيعه به شمار مى‌آمدند مشغول گشت.

او در محضر بسيارى از بزرگان شيعه شاگردى كرد تا خود نيز يكى از چهره‌هاى درخشان علم و فقاهت گرديد.

شخصيت

جعفر بن محمد بن قولويه از بارزترين چهره‌هاى علمى دوران خود بوده و روايات او در طول هزار سال پيوسته در مجموعه‌هاى روايى بزرگ شيعه نقل شده و به آن استناد مى‌شود.

علما و فقهاى شيعه براى او احترام خاصى قائلند و توثيق بسيارى از روات شيعه به دليل روايت او از آنها است.

شيخ مفيد از درياى علم او بهره‌هاى فراوان برده و او را بسيار ستوده است.

سخن نجاشى

نجاشى، يكى از بزرگ‌ترين روات شيعه دربارۀ ايشان مى‌گويد:« هر زيبايى و علمى كه مردم را با آن وصف نمايى، برتر از آن را در جعفر بن محمد بن قولويه خواهى يافت.»‌

كلام شيخ طوسى

شيخ الطائفة، شيخ طوسى در كتاب فهرست درباره او چنين مى‌گويد:« ابو القاسم، جعفر بن محمد بن قولويه قمى، شخصيتى مورد اطمينان و داراى تأليفاتى فراوان، به تعداد ابواب فقه، مى‌باشد.»‌

بيان ابن طاووس

سيد ابن طاووس درباره ايشان مى‌فرمايد:« وى راوى راستگويى است و همه اتفاق بر امانت او دارند.»‌

وفات

سرانجام ابن قولويه پس از عمرى خدمت به معارف اهل بيت عليهم السلام در سال 367 هجرى چشم از اين دنيا فرو بست و به ديار باقى شتافت.



:: برچسب‌ها: کامل الزیارات, ابن قولویه قمی,
نویسنده : hasan
تاریخ : جمعه 5 آبان 1391
زمان : 1:45
فتوای آیت الله صافی گلپایگانی درباره نووز
| ادامه مطلب...

 

سؤال 1471- همانطور كه مستحضريد، يكى از سنتهاى ملّى ملت ايران برپائى عيد نوروز است، كه پيرايه‌هائى نيز براى آن قرار داده شده، كه از جمله مراسم چهارشنبه سورى و سيزده بدر است، كه در طول سالهاى اخير برپائى اين برنامه‌ها علاوه بر بجا گذاشتن تلفات و خسارات جانى و مالى، موجب هتك حرمت مسائل شرعى شده و در روز سيزده بدر در صحراها و بيابانها برخى علاوه بر اختلاط محرم و نامحرم به رقص و پايكوبى و انجام برخى محرمات ديگر مى‌پردازند، از آنجائى كه متأسفانه روز به روز اين گونه سنتها در حال رواج است، خواهشمند است نظر مبارك را در مورد اين عيد و پيرايه‌هاى آن بيان فرمائيد، تا متديّنين وظيفه خود را در قبال آن بدانند.

جواب- رقص و اختلاط محرم و نامحرم در هر روز و هرجا حرام است خواه در عيد نوروز باشد يا سيزده و يا غير اينها و همچنين هر عملى كه موجب هتك حرمت اسلام باشد و همچنين آتش بازى در چهارشنبه سورى و يا هر وقت ديگر و شخص‌  مسلمان بايد اسلام را بر همۀ شئون و مراسم مقدّم بدارد و آنچه كه ايرانيان قبل از اسلام مذكوره بنام مراسم ملّى و غيره انجام ميداده‌اند محكوم اسلام است و اسلام بر آن خط بطلان كشيده و كسى كه مجدّداً بخواهد تحت هر نامى و عنوانى آن را احياء كند بر خلاف وظيفۀ اسلامى خود عمل كرده است. و اللّه العالم.

_______________________________________
آیت الله العظمی صافى گلپايگانى، جامع الأحكام،  ج‌2، ص84 و ص85
   



:: برچسب‌ها: سيزده بدر, نوروز, صافى گلپايگانی, چهارشنبه سورى,
نویسنده : hasan
تاریخ : جمعه 5 آبان 1391
زمان : 1:37
یا ابا جعفر یا محمد بن علی ایها الباقر


 

یا ابا جعفر یا محمد بن علی ایها الباقر یابن رسول الله یا حجة الله علی خلقه یا سیدنا و مولانا

انا توجهنا و استشفعنا و توسلنا بک الی الله و قدمناک بین یدی حاجاتنا

یا وجیها عند الله اشفع لنا عند الله

شهادت امام محمد باقر را به همه شیعیان آن حضرت تسلیت می گویم 

 



:: برچسب‌ها: امام باقر,
نویسنده : hasan
تاریخ : سه شنبه 2 آبان 1391
زمان : 16:46
ارواح پنجگانه


بصائر: جابر جعفى گفت حضرت صادق عليه السّلام فرمود جابر! خداوند مردم را سه گونه آفريده اين آيه اشاره بهمان است‏ وَ كُنْتُمْ أَزْواجاً ثَلاثَةً فَأَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ ما أَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ وَ أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ ما أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ‏.

سابقون پيامبر اكرم و برگزيدگان از ميان مردمند كه در آنها پنج روح قرار داده و بروح القدس ايشان را تأييد نموده با روح القدس بمقام پيامبرى مبعوث شده‏اند و بروح ايمان تأييد كرده بوسيله آن از خدا ميترسند بروح قوت تأييد شده‏اند با آن روح بر اطاعت خدا نيرو مى‏گيرند و با روح شهوت تأييد شده‏اند كه با آن اشتهار بطاعت خدا دارند و از معصيت بيزارند و در آنها روح حركت قرار داده كه ميروند و مى‏آيند و در مؤمنين كه اصحاب يمين هستند روح ايمان قرار داده با آن از خدا مى‏ترسند و روح قوت كه بر اطاعت خدا نيرو ميگيرند و روح شهوت كه با آن بطاعت خدا تمايل دارند و روح حركت كه ميروند و مى‏آيند.

ترجمه جلد 23 تا 27بحار الأنوار، بخش امامت، ج3 ص: 43



:: برچسب‌ها: انواع مردم, ارواح خمسه, روح الفدس, روح ایمان, روح قوت, روح شهوت, روح بدن, پنج روح,
نویسنده : hasan
تاریخ : یک شنبه 30 مهر 1391
زمان : 23:17
غربت اسلام


 

عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ كَامِلٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع أَنَّهُ قَالَ: إِنَّ قَائِمَنَا إِذَا قَامَ دَعَا النَّاسَ إِلَى أَمْرٍ جَدِيدٍ كَمَا دَعَا إِلَيْهِ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ إِنَّ الْإِسْلَامَ بَدَأَ غَرِيباً وَ سَيَعُودُ غَرِيباً كَمَا بَدَأَ فَطُوبَى لِلْغُرَبَاءِ.

ابو بصير از كامل و او از امام باقر عليه السّلام روايت كرده كه آن حضرت فرمود: «قائم ما چون قيام كند مردم را به امر نوينى دعوت خواهد نمود همان گونه كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله دعوت فرمود، و اسلام غريبانه آغاز شد و باز همچنان كه شروع شده غريب خواهد گرديد، و خوشا بحال غريبان».

الغيببة (للنعماني )/ ترجمه غفارى، ص: 445

 



:: برچسب‌ها: فَطُوبَى لِلْغُرَبَاءِ, اسلام غريبانه,
نویسنده : hasan
تاریخ : یک شنبه 30 مهر 1398
زمان : 16:30

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.